اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی

اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی
A blessing in disguise
چیز خوبی که بد به نظر می آید
A dime a dozen
چیزی که بسیار متداول است و یکتا نیست
Adding insult to injury
خراب تر کردن یک موقعیت بد
(نمک به زخم پاشیدن)
Beat around the bush
مخفی کردن احساس و یا نظر خود به دلیل خوشایند نبودن
Beating a dead horse
تلاش برای چیزی که دیگر وقت آن تمام شده است
(نوش دارو پس از مرگ سهراب)
Bite the bullet
با شرایط نامساعد روبرو شدن برای انجام یک کار
(توی دهان شیر رفتن)
Best of both worlds
زمانی که انتخاب شما همه مزیت های دوچیز متفاوت را یکجا داشته باشد
(هم خدا را می خواهد، هم خرما را)
Biting off more than you can chew
انجام کاری بدون داشتن ظرفیت آن
By the skin of your teeth
به سختی تحمل کردن چیزی یا انجام دادن کاری
Don’t judge a book by its cover
از روی ظاهر قضاوت نکردن
Doing something at the drop of a hat
بلافاصله انجام دادن کاری پس از درخواست آن
Don’t count your chickens before they hatch
پیش داوری نکردن در مورد چیزی
(جوجه را آخر پاییز می شمارن)
Caught between a rock and a hard place
انتخاب بین دو گزینه که هر دو ناخوشایند باشد
مقالات مرتبط
Costs an arm and a leg
چیزی که بسیار قیمتی و گران است
Cutting corners
از زیر کار در رفتن
Devil’s advocate
مخالفت با یک موضوع و یا نظر مخالف دادن در مورد چیزی
Feeling under the weather
احساس بد یا مریضی داشتن
Fit as a fiddle
در سلامتی کامل بودن
(شاخ شمشاد)
Getting a taste of your own medicine
با شما همان گونه که با دیگران برخورد می کنید، برخورد شود
(یه سوزن به خودت بزن، یه جوالدوز به دیگران)
Getting a second wind
انرژی گرفتن دوباره بعد از خسته شدن
Giving the benefit of the doubt
باور کردن داستان کسی، حتی اگر غیرقابل باور به نظر برسد
Giving someone the cold shoulder
بی اهمیتی نسبت به یک نفر
Going on a wild goose chase
کار بیهوده انجام دادن
(آب در هاون کوبیدن)
Heard it on the grapevine
شنیدن شایعه در مورد شخصی یا چیزی
Hitting the nail on the head
با دقت کاری را انجام دادن
Killing two birds with one stone
با یک تیر دو نشان زدن
Letting someone off the hook
کسی را بی گناه فرض کردن، از گناه کسی گذشتن
Letting the cat out of the bag
افشای موضوعاتی که قرار بوده مخفی بماند
No pain, no gain
برای به نتیجه رسیدن باید تلاش کرد
(نابرده رنج، گنج میسر نمی شود)
همچنین بخوانید
On the ball
هوشیار بودن و عملکرد به موقع
Once in a blue moon
چیزی که به ندرت اتفاق می افتد
Piece of cake
کاری بسیار ساده
(آب خوردن)
Pulling someone’s leg
شوخی کردن با کسی
(سر به سر کسی گذاشتن)
Speak of the devil
وقتی کسی که پشت سر او صحبت می کنیم، از راه برسد
Stealing someone’s thunder
ثبت کردن موفقیت کسی به نام خود
Straight from the horse’s mouth
خواندن یا شنیدن چیزی از منبع اصلی
The last straw
آخرین ضربه
(تیر خلاص)
The elephant in the room
مساله، شخص یا چیزی که بخواهیم از آن دوری کنیم
Throwing caution to the wind
ریسک کردن
(دل به دریا زدن)
Your guess is as good as mine
اعتراف به ندانستن چیزی
در این مقاله با برخی از اصطلاحات زبان انگلیسی آشنا شدید و از این به بعد میتوانید به راحتی از آنها استفاده کنید.