۵ نکته مهم برای یادگیری زبان آلمانی
شاید شنیده باشید که زبان آلمانی 16 روش مختلف برای گفتن “the” دارد. ساختار جملات آن گاهی از دستورهای کلی پیروی نمی کند و مملو از ناهماهنگیها، املاهای بسیار گیج کننده و بسیاری از فرمهای زمانی عجیب و نامعمول است. همگی این موارد میتوانند حتی باتجربه ترین زبانآموزان را به اشتباه بیندازند. یادگیری زبان آلمانی، به عقیده بسیاری یکی از سختترین و درعین حال هیجانانگیزترین کارهاست.
خود آلمانی ها درباره زبانشان میگویند: “Deutsche Sprache, schwere Sprache” که به معنای زبان آلمانی، زبان دشوار است. اغلب در لحن صحبت آلمانیها ردی از Schadenfreude یا هیجانی خاص وجود دارد که در بسیاری از زبانها نیست. اما اجازه دهید یک راز کوچک را به شما بگوییم: آلمانی آن قدرها هم سخت نیست. درست است که زبان آلمانی به سختی تلفظ و کلمات شهرت دارد اما با یادگیری چند نکته خاص برای یادگیری زبان آلمانی، میتوانید این موانع را کنار بزنید و از زبان جدیدی که میآموزید لذت ببرید.
تنها چیزی که برای هموار شدن مسیر آموزشی خود احتیاج دارید، کمک کوچکی برای شناخت بخش هایی است که بیشتر زبان آموزان را دچار مشکل می کند. این نکات حاصل شش سال آموزش زبان، هفت سال یادگیری (هیچ وقت متوقف نمی شود!) و صحبت کردن به آلمانی، و بهرهگیری از تجربیات سایر زبانآموزان و مدرسان جمع آوری شده است.
5 نکته مهم برای یادگیری آسان زبان آلمانی
نکته اول – همیشه کلمات جدید را با حرف اضافه آن یاد بگیرید
بی شک در اول راه یادگیری زبان آلمانی، از دستور زبان آن حیرت خواهید کرد. اما بعد از یادگیری اصول اولیه، زبان آلمانی به طور قابل توجهی آسان تر می شود. همانطور که احتمالاً می دانید، اسامی آلمانی مذکر، مؤنث یا خنثی هستند: der، die و das. این ایده بسیار خوبی است که از همان ابتدا همه اسامی را با حرف اضافه آن یاد بگیرید. مثلاً وقتی یاد گرفتید که جدول Tisch و مذکر است، بنابراین der Tisch را به خاطر بسپارید.
یادگیری کلمات با دستور زبان مختص آنها برای جلوگیری از سردرگمی و بی دقتی در ادامه مسیر حیاتی است. این رویکرد نه تنها برای تلفیق حرف اضافه – اسم معتبر است، بلکه تقریباً برای هر جنبه دیگری از زبان آلمانی نیز معتبر است، خواه ساختار جمله در جملات فرعی باشد یا اینکه چگونه حروف اضافه خاص با موارد خاص ترکیب می شوند.
نکته دوم- افعال مودال
افعال معین شرطی یا مدال چیست و چرا اینقدر جالب هستند؟ افعال مودال آن دسته از افعال بسیار رایج – can, must, may, may – هستند که ایدههای امکان، اجازه، میل و الزام را بیان میکنند. درست مانند زبان انگلیسی، افعال مودال آلمانی نیز با مصدر جفت می شوند و می توانند از همان ابتدا تسلط بالایی به شما بدهند. برای همین خیلی مهم است که ترکیب این افعال را همراه با برخی از پرکاربردترین افعال یاد بگیرید. با این کار می توانید طیف وسیعی از جملات را بیان کنید. افعال gehen (“رفتن”)، spielen (“بازی کردن”) و lernen (“یادگرفتن”) را یاد بگیرید. محدوده وسیعی از جملات وجود دارند که می توانید به سادگی با ترکیب این مصدرها با دو فعل معین können (“می توانم”) و müssen (“باید/باید”) بسازید.
I can play football. I have to play football. | Ich kann Fußball spielen. Ich muss Fußball spielen. |
I can go to the party. I have to go to the party. | Ich kann zur Party gehen. Ich muss zur Party gehen. |
I can learn German. I have to learn German. | Ich kann Deustch lernen. Ich muss Deutsch lernen. |
اگر خواستید یک قدم فراتر بروید، فعل را در زمان گذشته با هم ترکیب کنید.
Ich konnte (gestern) Fußball spielenمن می توانستم فوتبال بازی کنم (دیروز)
یا یک قید برای نشان دادن آینده اضافه کنید.
Ich kann später Fußball spielenبعداً می توانم فوتبال بازی کنم.
درست است که شما در ابتدا برای یادگیری واژگان و دستور زبان خلأهای زیادی خواهید داشت، اما حداقل می توانید جملات ساده، مفید و کامل بسازید. این کار شکاف های اولیه را برای شما پر می کند و اعتماد به نفس شما را بالا می برد. تمرکز بر افعال مودال به شما کمک می کند تا زمانی که برای اولین بار شروع به یادگیری کردید، بتوانید مکالمات کوتاه را به خوبی مدیریت کنید.
نکته سوم – اجازه ندهید Der, Die or Das شما را دلسرد کند
فکر نمیکردید فهرستی از نکات را برای یادگیری آلمانی بدون استفاده از der, die و das دریافت کنید، درست است؟ می شنوید که مردم می گویند 16 راه برای گفتن “the” وجود دارد و هیچ قافیه و دلیلی وجود ندارد که اسم ها کدام der، کدام die و کدام das هستند. بله، 16 راه مختلف وجود دارد، اما دلیلی پشت اکثر آنها وجود دارد و حتی زمانی که یک اسم مذکر، مؤنث یا خنثی باشد، منطقی وجود دارد – فقط بسیاری از آلمانی ها این را نمی دانند.
هر چیزی که به -keit یا -heit ختم می شود، مانند die Krankheit (بیماری) و die Dankbarkeit (قدردانی)، یا -ung و -schaft، مانند die Bedeutung (به معنی) و die Botschaft (سفارت) همه با die همراه میشوند و مؤنث هستند. همین امر برای هر کلمه ای که به -ie، -in، -sion، -tät یا -ur ختم می شود نیز صدق می کند. دانستن این نکته به تنهایی تعداد زیادی از کلمات رایج را پوشش میدهد. الگوهای اسامی مذکر شامل هر چیزی که به -ling یا -ismus ختم میشود بوده و اسمهای خنثی نیز شامل کلمات خاتمه یافته به -tum و -tel هستند. این الگو، برای ابتدای کار به خوبی دست بالا را برای صحبت مطمئنتر به شما میدهد.
نکته چهارم- حروف اضافه
حروف اضافه عموماً کلمات کوچکی هستند – روی، در، در، زیر، بیش از – که عبارات اضافه ای را معرفی می کنند که زمان، مکان و جهت را نشان می دهند. این کلمات به ظاهر کوچک در موارد بسیاری زبانآموزان را به شک میاندازند. یک زبان آموز انگلیسی در ابتدای راه می پرسد که تفاوت I’m at the station’ و ‘I’m in the station چیست؟ درست مانند زبان انگلیسی، در زبان آلمانی نیز حروف اضافه و جایگاه استفاده آنها کمی در ابتدا گنگ به نظر میرسد. اما به یاد داشته باشید که حروف اضافه آلمانی معنای افعال را تنظیم میکند و بسیار مهم هستند.
شاید این نکته کمی بیش از حد دستور زبانی به نظر برسد اما دلیل اینکه ما بر روی حروف اضافه آلمانی تاکید می کنیم این است که آنها میانبر دیگری برای استفاده صحیح از لغات و افعال آلمانی هستند. اکثر حروف اضافه آلمانی فقط با یک حالت ترکیب می شوند، به این معنی که اگر از حرف اضافه استفاده می کنید، یک حالت خاص باید دنبال شود. اگر حروف اضافه و قوانین حاکم بر آنها را یاد بگیرید، می توانید حتی به عنوان یک مبتدی به طور واضح و دقیق صحبت کنید. حروف اضافه mit و gegen را در نظر بگیرید که به ترتیب به معنای “با” و “علیه” هستند. Mit همیشه با حالت dative و gegen همیشه با حالت accusative استفاده می شود؛ بنابراین می دانیم که اشیاء در جملات زیر با یکدیگر متفاوت خواهند بود.
I play football with him. | Ich spiele Fußball mit ihm. |
I play against him. | Ich spiele Fußball gegen ihn. |
نکته پنجم- با روال زبان آلمانی ارتباط بگیرید
اکثر نکات گفته شده در بالا، گرامری بودند. واقعیت این است که هر چقدر مقاومت کنید، زبان آلمانی نهایتاً شما را به یک گرامر گیک تبدیل خواهد کرد. مفاهیم گرامری آلمانی پیچیده نیستند، اما استفاده از آنها در زمانی که تند صحبت می کنید بسیار مهم است. روان شدن در این حوزه نیاز به تمرین دارد: تکرار عبارات برای خود، داستان سرایی با عبارات جدید و قدیمی و گوش دادن به ترانههای آلمانی. با این کار شما شروع به درونی کردن قوانین خواهید کرد و موقع صحبت جملات خودکار از دهانتان بیرون میآیند.
دانش شما از پیشوندهای آلمانی به شما در رمزگشایی افعال جدید کمک می کند. شما می دانید ent- همیشه به معنای “برداشتن” یا “حذف کردن” است، بنابراین می دانید ent + decken (“پوشاندن”) به معنای “کشف کردن” است. همچنین حدس میزنید که ent + gehen («رفتن») به معنای «فرار کردن» است. شما میدانید که کلمه Entscheidung فقط به این دلیل که به -ung ختم میشود، die Entscheidung است، و میدانید که اگر کاری را با چیز دیگری انجام دهید، آن چیز دیگری باید در حالت داتیو باشد. همه اینها به زبان آموزی شما جهت داده و باعث میشوند شما با زبان جدید ارتباط بگیرید.
به یاد داشته باشید که زبان آلمانی ساختاری شبیه بلوک های کنار هم چیده شده دارد. این نکته نه تنها به روشی که مردم کلمات را به هم می چسبانند تا کلمات جدیدی مانند Schaden و Freude بسازند؛ اشاره دارد، بلکه در نحوه صحبت مردم نیز صادق است. همانطور که افعال به انتهای جملات منتقل می شوند، وقایع و ساختارهای زبانی مثل بلوک های در کنار یکدیگر قرار گرفته و معنای جمله را کامل می کنند.